تحریریه سیس نی نی
0 نظر

اسامی اصیل پسرانه پارسی(2)

اسامی اصیل پسرانه پارسی(2)

به دنبال ايده، معاني و محبوبيت براي نام کودک پسر خود هستيد؟ همه چيزهايي را که نياز داريد در زير پيدا خواهيد کرد! فهرستي با بیش از 100 نام برتر پسرانه اصيل، فهرستي الهام‌بخش شامل محبوب‌ترين نام‌ها.

اسم پسر ايراني با حرف ف :

فاتک :نام پدر ماني نقاش دوران ساساني

فراز :بالا، بلندي

فرازمان :از نام هاي برگزيده

فرازمند :از نام هاي برگزيده

فرامرز :نام پسر رستم زال

فربُد :نگهبان و نگهدار فر

فربود :راست و درست

فرخ :بزرگي و شوکت. از مفسران اوستا در زمان ساساني

فرداد :از نام هاي برگزيده

فردين :پيشرو در دين

فرزاد :از نام هاي برگزيده

فرزام :از نام هاي برگزيده

فرزين :از نام هاي برگزيده

فرشاد :شادبخت و شادمان

فرشوشتر :يکي از وزيران کي گشتاسب

فرشيد :نوراني تر

فرمنش :از نام هاي برگزيده

فرنام :نام يکي از سرداران شاپور

فرنوش :از نام هاي برگزيده

فرهاد :پيشرو قانون .نام پهلواني در شاهنامه . نام چند پادشاه اشکاني

فَرهود :از نام هاي برگزيده

فريبرز :نام پسر کيکاووس

فريدون :از پادشاهان پيشدادي، نجات دهنده قوم آريا

فوکا :نوعي درخت بيد

فوگان :نوشيدني از دانه جو

فولاد :از نام هاي برگزيده

فيروز :نام هجدهمين پادشاه ساساني

اسم پسر ايراني با حرف ک :

کابي  :معرب منسوب به کاوه آهنگر

کاردار :وزير پادشاه، والي، حاکم، اسم پسر بهرام گور پادشاه ساساني 

کارن  :اسم پسرانه به معني شجاع و دلير

کارنگ :چرب زبان، زبان آور 

کاروند :از اسامي پسرانه ايراني 

کارينا :چهارمين مملکت از ممالک تابعه قوم پارت که توسط ولات اداره مي شدند. احتمالابه منطقه نهاوند اطلاق مي شده است.

 کاکو :نام دلاوري تازي نبيره ضحاک در زمان منوچهر پادشاه پيشدادي، از شخصيتهاي شاهنامه نيز هست. 

 

کامبيز:گويش امروزي کبوجيه، نام پسر کوروش پادشاه هخامنشي 

کامجو :جوينده کام، کسي که در پي آرزوها و خواسته هايش است، آن که به دنبال عيش و خوشي است. 

کامداد:نام وزير و مشاور آبتيننام پارسي 

کامدين :خواسته دين، اسم يکي از دانايان دين زردشت 

کامران :آن که در هر کاري موفق است، چيره، مسلط 

کامروا :آن که خواسته و آرزويش رسيده است، موفق 

کامشاد :مرکب از کام (خواسته، آرزو) + شاد؛ اسم پسر به معني کسي که آرمان، ميل و آرزويش شاماني است. 

کامکار :کامروا، موفق 

کامگار :کامکار 

کاموس :از شخصيتهاي شاهنامه، نام پهلوان کوشاني در سپاه افراسياب توراني 

کامياب :آن که به خواست و آرزويش رسيده باشد، پيروز 

کاميار :کامياب، آنکه کام و نشاط دوست اوست، کامروا و پيروز

کاوان :کاويان، منسوب به کاوه 

کاوک :کاوه 

کاووس :از شخصيتهاي شاهنامه، نام پسر کيقباد پادشاه کياني، به معني پادشاه توانا نيز آمده است. 

کاووش :جستجو، بررسي، تحقيق

کاويان :پرچم کاوه که به درفش کاوياني معروف است.

کدمان:نام اصلي داريوش پادشاه هخامنشي 

کراخان :نام پسر بزرگ افراسياب توراني 

کروخان:از شخصيت هاي شاهنامه فردوسي،نامدلاوري توراني فرزند ويسه در سپاه افراسياب توراني 

کسرا :کسري، معرب از فارسي، عربي شده اسم فارسي خسرو، نام انوشيروان پادشاه ساساني، فرزند قباد 

کسري :کسرا، معرب از فارسي، خسرو، نام انوشيروان پادشاه ساساني، فرزند قباد 

 

کشواد :از شخصيتهاي شاهنامه، نام پدر گودرز، سردودمان گودرزيان و يکي از پهلوانان دوره فريدون پادشاه پيشدادي 

کلاهور :از شخصيتهاي شاهنامه، نام دلاوري مازندراني در زمان کيکاووس پادشاه کياني 

کلباد :از شخصيتهاي شاهنامه، نام پسر ويسه برادر پيران پهلوان توراني 

کمانگير:کماندار 

کنارنگ:فرماندار، حاکم، لقب مرزبان ابرشهر در زمان ساسانيان 

کندرو :نام پيشکار ضحاک، از شخصيتهاي شاهنامه فردوسي 

کورش :کوروش، نام سه تن از پادشاهان هخامنشي، کورش کبير از مقتدر ترين پادشاهان ايران که تخت جمشيد را بنا نهاد.

کورنگ :نام پسر گرشاسپ از پادشاهان پيشدادي

کوروس :کوروش، اسم سه تن از پادشاهان هخامنشي، کورش کبير از مقتدر ترين پادشاهان ايران که تخت جمشيد را بنا نمود. 

کوشا :ساعي، تلاشگر 

کوشاد :ريشه گياهي خوشرنگ 

کوشان :کوشا، ساعي، تلاشگر 

کوشيار :از شخصيتهاي شاهنامه، نام دلاوري ايراني در سپاه کيخسرو پادشاه کياني

کوهشاد :  نام روستايي در استان هرمزگان

کوهيار :کوه نشين، نام برادر مازيار فرمانرواي طبرستان

کوهين :منسوب به کوه، نام گياهي که ريشه آن مانند ريشه ني است 

کهار :گهار، از شخصيتهاي شاهنامه، نام سرداري توراني و جزو سپاه افراسياب توراني 

کهرم :از شخصيتهاي شاهنامه، نام دلاور توراني در سپاه افراسياب توراني 

کهيار :کوهيار، کوه نشين، نام برادر مازيار فرمانرواي طبرستان 

کهيلا :از شخصيتهاي شاهنامه، نام دلاور توراني در سپاه افراسياب توراني 

کي راد :پادشاه بخشنده 

کي زاد :زاده پادشاه 

کي منوش :از پادشاهان يا شاهزادگان پيشدادي بنا به روايت تاريخ سيستان 

کيا :پادشاه سلطان، حاکم، فرمانروا 

کياچهر :آن که داراي چهره و صورتي شاهانه است. 

 

کياراد :پادشاه جوانمرد، مرکب از کيا به معناي سلطان و پادشاه و راد به معناي جوانمرد 

کياشا :شاهنشاه، شاه شاهان، مرکب از کيا (به معني حاکم، سلطان، فرمانروا) + شا (مخفف شاه) 

کيان :پادشاهان، سلاطين، دومين سلسله پادشاهي از دوره تاريخ افسانه اي ايران 

کيانوش :بزرگ جاويدان، نام يکي از دو برادر فريدون در شاهنامه

کيانمهر :مرکب از کيان (به معناي سرزمين يا جمع کي به معني شاه) + مهر به معني (محبت يا خورشيد) دوستي شاهانه، محبت بزرگوارانه، خورشيد سرزمين، آنکه در تمام سرزمين برجسته و نوراني و محبوب است است. 

کياوش :مانند پادشاه، بزرگوار، نام پدر کيقباد، کي + آوش، آوش شاه 

کيسان :مانند پادشاه، داراي منش شاهانه 

کيوان :ستاره زحل، نام يکي از بزرگان دربار بهرام گور پادشاه ساساني

کيوس :اصيل و نجيب، داراي منابع فراوان، نام پسرقباد و برادر بزرگ انوشيروان پادشاه ساساني

کيومرث :زنده فاني، نخستين فرمانرواي جهان بنا به روايت شاهنامه، نام اولين پادشاه پيشدادي

کيهان :جهان، دنيا، گيتي

 

اسم پسر ايراني با حرف گ :

گرايش :گرويدن، پيروي

گَرشاسب :در اوستا به چم پهلوان نامي ، همانند رستم شاهنامه

گرگين :نام پهلوان نامي ايران

گشتاسب :نام پنجمين پادشاه کياني

گشواد :نام پهلواني در شاهنامه

گوارا :خوش آيند، با مزه

گودرز :نام پسر گيو، از پهلوانان نامي لشکر کيکاووس

گيل :گرد و پهلوان

گيو :پهلوان ايراني

اسم پسر ايراني با حرف ل :

لهراسب :دارنده اسب تيزرو . پدر گشتاسب

 

اسم پسر ايراني با حرف م :

مازار :يکي از سرداران مادي کورش

مازيار :نام پسر غارن. از اسپهبدان تبرستان

ماکان :نام پسر کاکي يکي از فرمانروايان ايراني

ماندگار :پايدار، ماندني

مانوش :نام پسر کي پشين و پدربزرگ لهراسب

ماني :نام پيکر نگار نامي در دوران شاپور

ماهان :نام پسر کيخسرو پسر اردشير پسر غباد

ماهر :زبر دست

مزدا :داناي بزرگ، پروردگار

مشيا :نام نخستين مرد در اوستا

منوچهر :پهلوان نژاد. نام نياي سيزدهم اشوزرتشت. نام ششمين پادشاه پيشدادي

منوشفر :نام پدر منوچهر شاه پيشدادي

مه زاد :از نام هاي برگزيده

مِهراب :نام پادشاه کابل و پدر رودابه

مهران :يکي از هفت خاندان نامي دوران ساساني

مهربان :نگهبان روشنايي و مهر

مهربُرزين :دارنده برترين مهر. نام پسر فرهاد در دوره بهرام پنجم

مهرپرور :از نام هاي برگزيده

مهرپوي :از نام هاي برگزيده

مهرپيکر :از نام هاي برگزيده

مهرجو :از نام هاي برگزيده

مهرداد :نام چوپاني که کوروش را پرورش داد

مهرزاد :زاده مهر

مهرگان :جشن ملي ايران

مهرمَس :مهر بزرگ يا بزرگ مهر. نام نياي ششم اردشير بابکان

مهريار :از نام هاي برگزيده

مهيار :از نام هاي برگزيده

اسم پسر ايراني با حرف ن :

ناشا :دادگر

نامجو :جوينده نام

نامدار :دارنده نام

نامور :از نام هاي برگزيده

ناوَرز :سرباز دريايي. از نام هاي دوران هخامنشي

نريمان :دلير و پهلوان. داراي انديشه بلند و مردانه

نَستور :نام پسر زرير، برادر شاه گشتاسب

نکيسا :نام نوازنده نامي دوران خسرو پرويز

نمايان :آشکار، هويدا

نوبخت :از نام هاي برگزيده دوران ساساني

نوبهار :نام نويسنده دساتير

نوتريکا :نام سومين برادر اشوزرتشت

نوذر :يکي از سه پسران منوچهر

نوش :شهد، عسل ، انگبين

نوش آذر :نام پسر آذرافروز

نوشي :نوشيروان

نوشيروان :انوشيروان. از نام هاي برگزيده

نويد :مژده شادماني

نيسان :ني زار، محل روييدن ني

نيک پي :خجسته ، خوش قدم

نيکدل :از نام هاي برگزيده

نيکروز :سعادتمند، خوشبخت

نيکزاد :از نام هاي برگزيده

نيکنام :نيکونام، خوشنام

نيکو :خوب، زيبا، نيکو کار

نيما :نام يکي از شاعران ايراني

نيو :پهلوان و دلير

نيوتيش :نام کوچکترين برادر اشوزرتشت

اسم پسر ايراني با حرف و :

ورجاوند :مقدس و نوراني . از نياکان شاه بهرام

ورساز :جوان آراسته و زيبا

وَرَهرام :نماد پيروزي

وَسپار :بخشنده

وَسنه :نام کوهي در اوستا

وفادار :از نام هاي برگزيده

وهامان :نام پدر سلمان فارسي

وَهمنش :خوش منش، نيک منش

وُهومن :ريشه اصلي بهمن امروزي

ويسپرد :از بخش هاي اوستا

ويشتاسب :نخستين پادشاه همزمان با اشوزرتشت

 

اسم پسر ايراني با حرف ه :

هامان :يکي از درباريان خشايار شاه

هامرز :نام سپهسالار خسروپرويز ساساني

هامون :از نام هاي ايراني

هامين :تابستان در اوستا

هاون :گاه بامدادي

هاوني :ايزد نگهبان بامداد

هَخامنش :دوست منش. نام سردودمان هخامنشيان

هُرمز :نام سومين پادشاه ساساني

هرمزديار :يار خدا

هُزوارش :شرح و تفسير

هَژير :خوو پسنديده، از پهلوانان دوره کياني پسر گودرز

همتا :مانند، شريک

همگون :همرنگ، همانند

هنگام :زمان، گاه

هوتن :فرماندار ساحلي در روزگار داريوش

هوداد :نيک آفريد

هودين :نام سومين نياي آدرباد مهر اسپنتمان

هور :خورشيد

هورا :مي صاف و مقدس

هوشنگ :پسر سيامک پسر کيومرس، دومين پادشاه پيشدادي

هوشيدر :از نام هاي برگزيده

هوم :گياه مقدس

هومان :از نام هاي برگزيده

هومَت :انديشه نيک

هومن :خوب منش

هيمه :نام داماد داريوش و از سرداران بزرگ پارسي

 

اسم پسر ايراني با حرف ي :

يادگار :اثر و نشان که کسي از خود باقي بگذارد

يزدان مهر :از نام هاي برگزيده

يزدان يار :از نام هاي برگزيده

يزدانشاه :نام پسر انوشيروان دادگر

يزدگرد :نام پادشاه ساساني

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید
0 نظر
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.