تحریریه سیس نی نی
0 نظر

نیازها و مشکلات کودکان استثنایی

نیازها و مشکلات کودکان استثنایی

همه کودکان نيازهاي اوليه خاصي دارند. نيازهاي کودکان اغلب با مشکلات خاصي همراه است يا منجر به آن مي شود. نيازها و مشکلات کودکان استثنايي مشابه و در عين حال متفاوت از کودکان عادي است. نيازها و مشکلات کودکان استثنايي نيز بستگي به جهت و ميزان انحراف آنها از کودکان عادي و نوع استثنايي آنها دارد. به عنوان مثال، نيازها و مشکلات کودکان داراي معلوليت خفيف و متوسط با کودکان داراي معلوليت شديد متفاوت است.

نيازها و مشکلات کودکان استثنايي

همه کودکان نيازهاي اوليه خاصي دارند. نيازهاي کودکان اغلب با مشکلات خاصي همراه است يا منجر به آن مي شود. نيازها و مشکلات کودکان استثنايي مشابه و در عين حال متفاوت از کودکان عادي است. نيازها و مشکلات کودکان استثنايي نيز بستگي به جهت و ميزان انحراف آنها از کودکان عادي و نوع استثنايي آنها دارد. به عنوان مثال، نيازها و مشکلات کودکان داراي معلوليت خفيف و متوسط با کودکان داراي معلوليت شديد متفاوت است.

به همين ترتيب، نيازها و مشکلات کودکان معلول با کودکان داراي توانايي برتر متفاوت است. اگرچه نيازها و مشکلات کودکان استثنايي با ويژگي هاي آنها مرتبط است، اما داراي نيازها و مشکلات مشترک خاصي مانند نياز به آموزش مناسب، نياز به عملکرد مستقل، نياز به احترام به فرديت آنها و غيره است.

کودکان معلول به جز معلوليت هاي خاص خود مانند کودکان غير معلول هستند. به عنوان مثال، کودک نابينا مانند ساير کودکان بينا است به جز از دست دادن بينايي او. کودکان معلول حق اساسي براي زندگي و مشارکت کامل در همه تنظيمات و برنامه هايي دارند که تا حد امکان عادي شده است. اما آگاهانه يا از روي ناآگاهي تمايل داريم در مدرسه، خانه، محل کار و اجتماع با آنها رفتار متفاوتي داشته باشيم. رفتار متفاوت ما در آنها و در بين همتايانشان احساس "ديگري" ايجاد مي کند.

کودکان معلول تمايل شديدي براي عملکرد مستقل دارند. به جاي کمک به آنها براي به حداکثر رساندن عملکرد مستقل خود در محيط عادي، آنها را به ديگران وابسته مي کنيم. شايد به همين دليل است که بسياري از کودکان نابينا و معلول ارتوپدي به تکدي گري روي مي آورند. يکي از اهداف آموزش ويژه آموزش مهارت هاي خودياري، مهارت هاي زندگي روزمره، مهارت هاي حرفه اي و کمک به آنها براي اداره مستقل امور خود در بزرگسالي به کودکان معلول است.

يک کودک استثنايي، چه معلول و چه با استعداد، فرديت خاص خود را دارد. او فکر مي کند، ياد مي گيرد، عمل مي کند و به شيوه خودش سازگار مي شود. او توانايي هاي زندگي بهتر و بهبود سطح عملکرد خود را در جامعه دارد. معلمان بايد به توانايي هاي او اطمينان داشته باشند و به فرديت او احترام بگذارند. در مدارس، کودکان استثنايي فرصت ابراز وجود کامل را ندارند. فرديت آنها توسط معلمان سرکوب و گاه تنبيه مي شود.

کودکان استثنايي براي به حداکثر رساندن توانايي هاي خود به آموزش رايگان و مناسب نياز دارند. چنين آموزشي نبايد از روي همدردي يا به عنوان امتيازي که به آنها داده مي شود به آنها ارائه شود. آموزش يک حق اوليه انساني است و اين بايد به آنها اعطا شود همانطور که ما آموزش رايگان و اجباري را براي کودکان غير استثنايي ارائه مي دهيم. هند از سوي آژانس هاي بين المللي تحت فشار است تا آموزش را به عنوان حق اوليه کودک تبديل کند. اما جاي تعجب است که لايحه اي که تحصيل را حق اوليه کودک مي داند در سردخانه وزارت بهداشت و درمان است.

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید
0 نظر
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.