در ادامه صحبت هامون به این نتیجه رسیدیم که:
ما پدر مادرها و روانشناسان باید به این نکته دقت کنیم که افراد با نیازهای ویژه در کنار ناتوانیهایی که دارند توانمندیهای بسیاری هم دارند و ما باید روی آن توانمندیها تاکید کنیم و آن را گسترش دهیم در مدرسه در بین مراجعینم فرزند خود را بسیار وابسته تربیت میکنند.
مثلاً فرزندی به مدرسه می آید و میبینم که میتواند خودش میوهاش را بخورد میتواند تغذیه کند می تواند کارهای شخصی خود را انجام دهد اما پدر و مادر به بچه اطمینان نمیکنند و میخواهند که همراه او باشند و کمکش کنند وقتی که وارد مبحث درس میشویم میبینیم که این کودک باز هم متکی به دیگران است با اینکه می تواند مداد را بدست بگیرد ولی دلش می خواهد که معلمش به او کمک کند این زمینهاش در خانواده و در رفتار پدر و مادر شکل گرفته است.
پدر مادرهای عزیز میدانم که دلتان خیلی برای فرزندتان میسوزد اما باید فرزندتان را به نوعی تربیت کنید که در آینده بتواند وارد اجتماع شود.
درواقع مدرسه یک اجتماع کوچک است و یک تمرینی برای ورود فرزند شما به اجتماع بزرگ تر پس لطفاً اعتمادبهنفس کودک خود را افزایش دهید و به او باور بدهید که میتواند کارهای خود را انجام دهند و توانمندیهای او را دستکم نگیرید.
شما باید فرزندتان را برای آیندهای مستقل تربیت کنید.
چون فرزند شما همیشه در کنار شما نخواهد بود و شما همیشه توانایی اداره او را ندارید امیدوارم که همه شما پدر مادرهای عزیز به خودباوری برسید و از خود شناخت خوبی داشته باشید و همین موضوع را به کودک خود هم منتقل کنید و کودکان با نیاز ویژه احتیاج به اعتمادبهنفس بالا دارند به آنها کمک کنید تا به اعتمادبهنفس قابلقبول برسند.