تحریریه سیس نی نی
0 نظر

دسته بندی کودکان استثنایی

دسته بندی کودکان استثنایی

اصطلاح استثنايي براي افراد مختلف به معناي چيزهاي متفاوتي است. برخي از آن براي اشاره به کودکان بسيار باهوش يا کودکان با استعداد غير معمول استفاده مي کنند. ديگران وقتي به هر کودک معمولي يا عقب مانده اشاره مي کنند از آن استفاده مي کنند. تلفورد و ساوري (1972) گفتند: "استثنايي بودن به معناي نادر بودن است".

تعريف کودکان استثنايي

اصطلاح استثنايي براي افراد مختلف به معناي چيزهاي متفاوتي است. برخي از آن براي اشاره به کودکان بسيار باهوش يا کودکان با استعداد غير معمول استفاده مي کنند. ديگران وقتي به هر کودک معمولي يا عقب مانده اشاره مي کنند از آن استفاده مي کنند. تلفورد و ساوري (1972) گفتند: "استثنايي بودن به معناي نادر بودن است".
اصطلاح «استثنايي» به يک صفت يا به شخصي اطلاق مي‌شود که داراي خصيصه است که جدا سازي او از لحاظ رفتاري يا ظاهري با ديگران مي شود. به حدي اين اتلاف ها زياد است بين او با ديگران که بسيار مورد توجه ديگران قرار ميگيرد.
کودک استثنايي کسي است که از نظر جسمي، فکري و به‌ويژه از رشد و نمود طبيعي از ديگران مستثنا شود که نتواند از برنامه کلاسي منظم بهره‌مند شود يا نتواند فعاليت هايي که عموم افراد به راحتي با آن کنار مي آيند را انجام دهد و نياز به درمان ويژه داشته باشد.
يادگيرنده استثنايي فردي است که به دليل منحصر به فرد بودن در ظرفيت حسي، فيزيکي، عصبي، خلقي يا فکري و يا به دليل ماهيت و دامنه نظم قبلي براي آموزش و يادگيري اختلالي داشته باشد
کودکان استثنايي انواع مختلفي دارند از جمله:

(1)کودکان داراي نقص شنوايي:

معلولان شنوايي آن دسته از کودکاني هستند که مکانيسم شنوايي آسيب ديده دارند و در رشد گفتار و زبان با مشکل مواجه هستند. از دست دادن شنوايي وجود دارد. ميزان کم شنوايي در برخي از کودکان کمتر و در برخي ديگر شديدتر است. کودکان کم شنوا ممکن است کم شنوا يا ناشنوا باشند.
کودکان کم شنوا آن دسته از کودکاني هستند که کم شنوايي دارند اما اگر با صداي بلند بدون سمعک صحبت کنند مي توانند بشنوند. سمعک آنها را قادر مي سازد بهتر بشنوند. براي چنين کودکاني آموزش در مدارس عمومي به طور مشترک با ساير کودکان دشوار نيست. اکثر آنها در حال حاضر در کلاس عمومي درس مي خوانند.
ناشنواها کساني هستند که نمي توانند بشنوند، حتي اگر با صداي بلند با آنها صحبت شود. قبل از پذيرش در مدارس عمومي نياز به آمادگي در مهارت هاي پايه از طريق تکنيک هاي خاص دارد. سمعک به آنها کمک مي کند تا عملکرد بيشتري داشته باشند.
کودکان داراي آسيب شنوايي به آموزش شنوايي، بيشتر نشانه هاي ديداري در موقعيت ياددهي يادگيري نياز دارند، خدمات شنوايي شناس، متخصص گوش و حلق و بيني و نيازهاي ويژه اين گونه کودکان بسته به نوع و ماهيت کم شنوايي متفاوت است. کيفيت آموزش هاي قبلي دريافت شده در خانه و مراکز پيش دبستاني و غيره.

(2) کودکان داراي نقص بينايي:

کودکان کم بينا کساني هستند که با بينايي مشکل دارند. برخي از کودکان کم بينا مي توانند با حروف بزرگ بخوانند، در حالي که برخي از آنها بينايي سرور را از دست مي دهند و نمي توان آنها را از طريق روش هاي ديداري آموزش داد. از دست دادن بينايي با کمک نمودار اسنلن اندازه گيري مي شود. بسته به درجه از دست دادن ممکن است نيمه بينا يا نابينا باشند.
کم بيناها کساني هستند که به مواد چاپي درشت يا بزرگ شده نياز دارند. حد بينايي آنها (تيزبيني تصوير) بسيار کم است (20/70 در يک چشم بهتر). اين بدان معني است که کودک مي تواند در فاصله 20 فوتي چيزي را ببيند که يک کودک عادي در فاصله 70 فوتي مي بيند. بينايي آنها ممکن است به دليل کوتاهي بينايي، طولاني بيني، آستيگماتيسم و گلوکوم يا جداشدگي عضلات ضعيف باشد.
نابينايان کساني هستند که نياز به آموزش از طريق خط بريل يا شنيداري دارند. حدت بينايي آنها (تيزبيني تصوير) ممکن است در 2/20 9 کاهش يابد. چنين کودکاني بايد قبل از پذيرش در مدارس عمومي در دوره پيش تحصيلي آماده شوند. آنها بسته به ميزان از دست دادن بينايي به آموزش جهت‌يابي، آموزش تحرک و آموزش‌هاي شفاهي بيشتري نياز دارند.

(3) کودکان داراي معلوليت ذهني

کودکان عقب مانده ذهني کساني هستند که سطح يا عملکرد فکري پايين تري دارند و در سازگاري اجتماعي مشکل دارند. درجات مختلفي از ناتواني ذهني وجود دارد. در نتيجه، دسته‌هاي مختلفي از کودکان معلول ذهني وجود دارد - عقب‌مانده ذهني آموزش‌پذير (EMR)، عقب‌مانده ذهني قابل آموزش (TMR) و عقب‌مانده ذهني حضانت (CMR).
عقب مانده هاي ذهني آموزش پذير کساني هستند که داراي حداقل عقب ماندگي تحصيلي در دروس مدرسه هستند. چنين کودکاني مشکلات سازگاري اجتماعي دارند، اما معمولاً از نظر ذهني در سطح پيش دبستاني به رسميت شناخته نمي شوند. نياز به تکرار آموزش تطبيقي به طوري که بتوان آنها را در مراحل اوليه شناسايي کرد.
عقب مانده ذهني حضانت به کمک در توسعه مهارت هاي زندگي روزمره نياز دارد. آنها مي توانند در مؤسسات ويژه / کلاس هاي ويژه آموزش ببينند. آنها در رفتار انطباقي بسيار ضعيف هستند. آنها نياز به مراقبت و توجه مداوم دارند.

(4) کودکان داراي ناتواني يادگيري:

اين کودکان در عملکرد فکري مانند ساير کودکان هستند. آنها نه عقب مانده ذهني دارند، نه املا، خواندن، نوشتن، حساب، گوش دادن و درک مطلب. مشکل آنها ممکن است به دليل اختلال عملکرد مغزي/هيجان/اختلال رفتاري باشد، اما اين مشکل به دليل عقب ماندگي ذهني نيست، کودکان ناتوان حسي ممکن است به ناتواني يادگيري خفيف و ناتوان يادگيري شديد طبقه بندي شوند.
چنين کودکاني اختلاف شديدي بين پيشرفت و توانايي فکري خود دارند.
چنين کودکاني ممکن است مشکلات خاص زير را داشته باشند:
ناتواني در خواندن

ii ناتواني در نوشتن
III. مشکلات در درک و ارتباط.
IV مشکلات در توانايي عددي

چنين کودکاني به تکرار و تمرين، مدل سازي شناختي، آموزش فرآيند، تجربيات چندحسي و آموزش هاي اصلاحي نياز دارند.

(5) کودکان با ناتواني ارتوپدي عاطفي:

نقص گفتار به مشکلات جزئي و عمده گفتار و زبان اشاره دارد. در کلاس هاي ما کودکاني با اختلالات زباني و گفتاري خفيف وجود دارند که اغلب مورد توجه قرار نمي گيرند. در حين صحبت کردن و نوشتن، آنها تمايل به حذف، تحريف، اضافه کردن يا جايگزيني عبارات کلمات، حروف الفبا و غيره دارند. آنها لکنت مي زنند و ساکت هستند يا در بيان جملات کامل فاصله زيادي دارند. مشکلات آنها بايد قبل از شروع مدرسه اصلاح شود.
انواع عمده اختلال گفتار عبارتند از:

(i) اختلالات صدا،
(ii) اختلالات بيان يا تلفظ،
(iii) اختلالات رواني.


(6) کودکان با مشکلات سلامتي خاص:

در اين دسته، ما کودکاني داريم که وضعيت جسماني نامناسب آنها را غيرفعال مي کند و نياز به اقدامات احتياطي ويژه در مدرسه و معاينات و حمايت پزشکي کافي دارند.
چنين کودکاني را مي توان به دو گروه تقسيم کرد:

(i) کودکان با مشکلات سلامت خفيف،
(ii) کودکان با مشکلات سلامتي شديد.

صرع، مشکلات ديابت، درد آسم در مفاصل و کم خوني از جمله ناتواني هاي خاص سلامتي است.

(7) کودکان با چند معلوليت:

چند معلوليت به بيش از يک معلوليت در کودک اشاره دارد. کودک نابينا و ناشنوا، نابينا و معلول ارتوپدي، ناشنوا و معلول ارتوپدي، عقب مانده ذهني و معلول ارتوپدي و غيره باشد. در صورت چند معلوليت ممکن است يک معلول اوليه و ديگري ثانويه يا يک معلول شديدتر از ساير معلوليت ها باشد. بنابراين، شناسايي مراقبت هاي اوليه پزشکي، آموزش هاي برتر از معلم و اندکي عشق و محبت والدين و معلمان مهم است.

(8) کودکان داراي معلوليت ارتوپدي:

برخي از کودکان داراي نقص ارتوپدي يا نقص حرکتي هستند. نقص حرکتي به مشکلاتي در عملکرد استخوان ها، مفاصل و ماهيچه ها اشاره دارد. در برخي موارد مشکلات به قدري شديد است که براي جبران شرايط فلج کننده نياز به اندام مصنوعي دارند. در موارد ديگر آنها به صندلي چرخدار يا عصا نياز دارند. آنها نياز به رفع موانع معماري و برخي اصلاحات محيطي در مدارس دارند. معمولاً کودکان داراي معلوليت ارتوپدي خفيف مشکل يادگيري ندارند. آنها را مي توان بدون مشکل زياد در مدرسه عادي ادغام کرد.

(9) کودکان مبتلا به اختلال عاطفي:

کودکان داراي اختلال عاطفي اغلب به عنوان کودکان مشکل دار در مدرسه در نظر گرفته مي شوند. يک کودک آشفته عاطفي داراي تنش هاي دروني خاصي است که باعث ايجاد اضطراب، نااميدي، ترس و رفتارهاي تکانشي مي شود. چنين کودکي ممکن است در برخي مشکلات جسمي بهانه هايي براي اين تنش دروني بيابد.
يک کودک آشفته عاطفي ممکن است سعي کند اضطراب را با رفتاري زودرس يا کودکانه، پرخاشگري نسبت به افراد ديگر، يا کنار کشيدن خود به دنياي فانتزي، حل کند. چنين کودکاني به محبت و حفاظت، امنيت و شناخت، تجربه هاي خوشايند و موفقيت در خانه و مدرسه نياز دارند.

(10) کودکان با استعداد:

کودکان تيزهوش به نوعي نسبت به ساير کودکان هم سن از توانايي هاي فکري خود برتر هستند. کودکان تيزهوش کساني هستند که توانايي بالايي (از جمله هوش بالا)، خلاقيت بالا و تعهد کاري بالا - سطح بالايي از انگيزه و توانايي ديدن پروژه تا پايان آن را از خود نشان داده اند. اصطلاحات مختلفي براي توصيف افرادي استفاده شده است که از جهاتي برتر هستند، مانند «با استعداد»، «خلاق»، «نابغه» و «پيش‌بالا» (به‌طور قابل‌توجهي رشد اوليه در زمينه‌هاي خاصي مانند زبان، موسيقي، توانايي‌هاي رياضي).
بيشتر اين کودکان در کلاس بي هويت مي مانند. همچنين تلاش خاصي براي رفع نيازهاي ويژه اين گونه کودکان صورت نمي گيرد. چنين برنامه هايي نياز به پذيرش زودهنگام در مدارس، رد نمرات، پذيرش زودهنگام در مدارس متوسطه و کالج ها وو پر کردن وقت آن ها توسط معلم ها در دوره ي تحصيل و غني سازي هرچه بيشتر اطلاعات آن ها.

(11) کودکان با استعدادهاي خلاق:

در يک مدرسه معلم ممکن است با دانش‌آموزان کمي روبرو شود که توانايي توليد چيز جديدي را داشته باشند - يک ترکيب، يک سيستم ايده‌ها يا يک ماده يا فرآيندي که اساساً جديد يا بديع است و قبلاً براي آنها ناشناخته است. چنين کودکاني رفتار متفاوتي دارند. آنها در اعتقادات خود شجاع هستند. آنها تفکر و سازگاري مستقل دارند. آنها در کاري که انجام مي دهند جذب و مشغول مي شوند. آنها از نظر فکري اعتماد به نفس دارند. شيوه ها و موقعيت هاي غالب مدرسه مانعي براي بيان خلاقانه آنها ايجاد مي کند. معلمان بايد نگرش خود را نسبت به چنين کودکاني اصلاح کنند و از راهکارهاي مناسب براي ارتقاي خلاقيت آنها استفاده کنند.

(12) کودکان آسيب ديده اجتماعي:

اکثر معلمان در کلاس هاي درس با گروهي از کودکان مواجه مي شوند که بي روح، کنجکاو و به طرز فريبنده اي بي هوش به نظر مي رسند. آنها عدم علاقه، مشارکت و انگيزه براي موفقيت تحصيلي را نشان مي دهند. عدم موفقيت آنها به کمبودهاي تجمعي در يادگيري در نهايت منجر به هدر رفتن و رکود آنها مي شود. اين کودکان از نظر اجتماعي، اقتصادي و تحصيلي آسيب ديده اند. برنامه هاي آمادگي قبل از مدرسه در مراکز پيش دبستاني، آموزش هاي اصلاحي براي آنها بسيار مفيد است.

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید
0 نظر
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.