تحریریه سیس نی نی
0 نظر

اسم اصیل دخترانه ایرانی

اسم اصیل دخترانه ایرانی

اسم اصیل پارسی همراه با معنی به ترتیب حروف الفبا

اسم اصیل فارسی

اسم دختر ايراني اصيل با حرف (الف)

افرا: ستايش کردن
افشيد: شکوه خورشيد
آپامه: خوشرنگ و آب
آتري: آذر
آتوسا: نام دختر کورش ، زن داريوش
آذر: آتش، فروغ، روشنايي
آذربانو: بانوي آتش گون
آذرچهر: همانند روشنايي
آذرگون: گل هميشه بهار
آراسته: با نظم و ترتيب
آرام: قرار، سکون
آرامش: آرميدن
آرميتا: عشق پاک
آزاده: نام مادر گشتاسب

اسم دختر ايراني اصيل با حرف (ب)

باختر: مغرب؛  به معني ستاره است.
بادام: نام ميوه‌اي کوچک و کشيده با دو پوسته که يکي نرم و سبز بوده و ديگري سخت و چوبي است.
باران: قطره‌هاي آب که بر اثر مايع شدن بخار آبِ موجود در جو زمين ايجاد مي‌شود
بارنک: نام درختي است.
بافرين: بآفرين، لايق تحسين و تشويق، درخور آفرين
باستيان: بردبار، شکيبا
بامک: بامداد، صبح
بامين: نام روستايي در نزديکي هرات
بانو: عنواني احترام آميز براي زنان، ملکه، خانم
باور: مجموعه اعتقادهايي که در يک جامعه مورد پذيرش قرار گرفته است،
بخشايش: گذشت و چشم پوشي کردن گناه يا کار نادرست کسي، عفو، رأفت، رحمت و شفقت.

اسم دختر ايراني اصيل با حرف (پ)

پادميرا: جاويدان، نگهبان مهر، نگهدارنده عشق
پادنا: اسم يکي از بخش‌هاي تابعه شهرستان سميرم،
پادينا: در گويش همداني به گل پونه يا پودينه گفته مي‌شود.
پاراميدا: پاراميس، نام دختر برديا و نوه کوروش پادشاه هخامنشي،
پارميس: پرميس، نام دختر برديا و نوه کوروش بزرگ پادشاه هخامنشي
پارنا: نام قله‌اي در نزديکي پل دختر
پارند: نيک بختي و فراروني؛ نگهبان گنج و خواسته
پاک‌سيما: داراي صورتي پاک و زيبا
پاکچهر: خوش صورت
پاکرخ: پاکيزه رو، زيبا رو
پاکروي: پاکيزه روي، زيبا روي
پاکدخت: دختر پاک و عفيف
پاکنوش: پاک نوشنده
پَرَند: پروين، در قديم نوعي پارچه ي ابريشميِ ساده و بدون نقش و نگار، حرير ساده؛ گروهي از گياهان
پَرَنسا: (پَرَن = پروين (ستاره)، ديباي منقش و لطيف
پَرتو: درخشش، تلألؤ، روشنايي؛ اثر، تأثير
پَرديس: بهشت؛ فضاي سبز و گل کاري شده اطراف ساختمان.
پريسان: مانند پري، دختري که مثل پري زيبا است، بانويي زيبا چون پري
پرنيا:هم معني پرنيان

اسم دختر ايراني اصيل با حرف (ت)

تارا: ستاره کوکب مردمک چشم
تَرلان: مرغي از جنس باز شکاري را گويند؛ (در کردي) به زيبا؛ نام نوعي اسب است.
تِلما:گندمگون
تاتيانا: پرنده شکاري
تاميلا:از روي اميدواري، اميدوارانه؛ در برخي منابع به بخشنده
تبسّم: لبخند، خنده ي بدون صدا؛ (به مجاز) درخشيدن
تسنيم: رودي در بهشت (سوره مطففين)
تيارا: تيه در گويش لري به معناي چشم و آرا به معناي آراينده مي باشد، چشم آرا، زيبا
تاتيانا: تاتينا، پرنده شکاري
توتيا: از آبزيان دريايي که در بستر دريا زندگي مي کند؛ گردي که به عنوان سُرمه استفاده مي کنند.

اسم دختر ايراني اصيل با حرف (ث)

ثمر: معني: ميوه؛ (به مجاز) نتيجه و حاصل
ثمره: معني: ميوه؛ (به مجاز) نتيجه و حاصل
ثمن: معني: بها، قيمت

اسم دختر ايراني اصيل با حرف (ج)

جانان: معشوق، محبوب؛ خوب
جانا:اي جان، اي عزيز

اسم دختر ايراني اصيل با حرف (چ)

چکامه: شعر به ويژه قصيده
چشمه: جايي که آب زير زميني از آن خارج مي شود
چيکا:نوعي پرنده (ريشه گيلکي)

اسم دختر ايراني اصيل با حرف (ح)

حنا: گياهي درختي که گل هاي سفيد و معطر دارد، گرد بسيار نرم سبز رنگي از گياهي به همين نام.
حسني: نيکو،پسنديده
حوريا:آنکه چون حور زيباست
حديثه: نو و تازه

حليا: آنچه در چشم خوش ميدرخشد 
حورا: حور، زن زيباي بهشتي؛ زنِ سفيد پوستِ سياه چشم و موي. ريشه:عربي
حَليا: زيور و آرايش
حنانه: مهربان ، بخشاینده ، بسیار ناله کننده ، ستوني که قبل از ساختن منبر پيامبر اسلام(ص) هنگام وعظ به آن تکيه مي فرمودند

اسم دختر ايراني اصيل با حرف (خ)

خزان: نام سومين فصل سال، پس از تابستان و پيش از زمستان، پاييز
خورديس:مانند خورشيد، درخشان

اسم دختر ايراني اصيل با حرف (د)

دُرنا: پرنده ي بزرگ، وحشي و حلال گوشت
دِنا: قسمتي از کوهستان شمال غربي فارس که قلهاي معروف به همين نام دارد
دَريا: (در جغرافيا) توده ي بسيار بزرگي از آب، درياچه، (به مجاز) شخص بسيار آگاه و دانشمند، (به مجاز) (در تصوف) حقيقت يا ذات حق
ديانا: نيکي رسان، نيکويي بخش
دايانا: (دايا (زر سرخ و طلا) + پسوند اسم سازِ (نا)) به معني مثل زر سرخ
دلناز: موجب فخر و مباهات دل
دلنواز: مايه ي آرامش دل، آرامش بخش؛ نوازشگر، مهربان و دلسوز، محبوب و معشوق
دينا: داور، داوري

اسم دختر ايراني اصيل با حرف (ر)

رابيا : مشهور، نامدار
راتا : نام فرشته اي است
رادا : راد + ا (پسوند نسبت)، منسوب به راد
راددخت : دختر بخشنده يا خردمند
رادنوش : مرکب از راد (جوانمرد، بخشنده) + نوش (نيوشنده)
راز : آنچه از ديگران پنهان نگاه داشته مي شود، سِر
رازان : نام روستايي در نزديکي خرم آباد

اسم دختر ايراني اصيل با حرف (ز)

زرديس: به شکل زر
زمرد:نام سنگي قيمتي به رنگ سبز
زوفا: گياهي پايا و معطر از خانواده نعناع
زرگل:زرين گل

اسم دختر ايراني اصيل با حرف (ژ)

ژاسمي : ياسمن
ژالين : شعله آتش
ژاله : شبنم، قطره باران
ژامک : از نامهاي باستاني، آينه
ژاوا : جاوه نام قسمتي از اقيانوس هند ميان جزيره جاوه و سوماترا و برنئو
ژاوه : نوعي گياه وحشي از تيره کاکوتي
ژاييژ : شراره آتش
ژربرا : گلي زينتي به شکل مينا ولي بسيار درشت تر از آن به رنگهاي صورتي تا سرخ
ژرفا : عميق، عميق ترين يا دورترين نقطه جايي
ژرفي : عمق، ژرفا
ژرفين : عميق
ژرويرا : ژريرا
ژاله : شبنم

اسم دختر ايراني اصيل با حرف (س)

سابو : هاله، خرمن ماه
ساتي : در مصر باستان، نام فرشته نگهبان ارواح
ساتيا : از نامهاي باستاني
ساتين : محبوب و دوست داشتني
سارگل : گل زرد
سارنگ : نام پرنده‌هاي کوچک به رنگ سياه، سار، ساري؛ گوشه اي در آواز ابوعطا؛ نام سازي مثل کمانچه
سارنيا : خالص، پاک، منزه، بانوي بي ريا، دختر پاکدامن
ساريان : نام روستايي در نزديکي مشهد
سارينا : خالص، پاک
سالينا : سال + ين (پسوند نسبت) + ا (پسوند نسبت)، منسوب به سال
سامه : عهد، پيمان، جاي امن و امان، پناه، مأمن
سامينا : مانند مينا؛ نام گلي
سانوا : دختر خوش سخن، بانويي که شيرين حرف مي‌زند.
سانيا : سايه روشنِ جنگل

اسم دختر ايراني اصيل با حرف (ش)

شاپرک: نوعي پروانه بزرگ که معمولاً شب پرواز مي کند.
شادان: شاد، مسرور؛ (در حالت قيدي ) باحال شاد، شادمانه
شادناز: ويژگي آن که شاد است و با عشوه و ناز است.
شاديا: بانوي شاد، دختر شاد و سرخش، منسوب به شادي
شکيبا: صبور، برد بار، باشکيبايي.
شايلي: بي همتا
شايا:شايان
شبنم: از اسامي دخترانه قطره اي که شباهنگام روي برگ گل مي نشيند
شاينا: شاهدانه
شيده: روشنايي ، خورشيد
شيلا: نام نهري در سيستان و بلوچستان که از درياچه ي هامون به خارج از آن جريان دارد، از نام هاي متداول هندي
شهرزاد: نام دختري زيبا در قصه هزار و يک شب

اسم دختر ايراني اصيل با حرف (ف)

فاتن : فتنه انگيز، آنکه آشوب بپا مي‌کند.
فام گل : به رنگ گل
فانيذ : پانيذ، قند، شکر
فايديم : به معناي گل نيلوفر است، نام همسر کبوجيه پادشاه هخامنشي
فرآذر : شکوه آتش
فراچهر : مرکب از فرا (بالاتر) + چهر (صورت) = آنکه صورتي زيباتر از ديگران دارد.
فرارنگ : فرانک، پروانه، از شخصيتهاي شاهنامه، نام مادر فريدون پادشاه پيشدادي و همسر آبتين
فرازنده: بالابرنده و افرازنده
فرانک: پروانه، از شخصيت هاي شاهنامه، نام دختر برزين و زن بهرام گور، نام مادر فريدون پادشاه پيشدادي و همسر آبتين

اسم دختر ايراني اصيل با حرف (ک)

کامليا: گلي درشت و زيبا سفيد و صورتي رنگ که در بهار ظاهر مي شود.
کاميلا:محافظ معبد، نام دختري جنگجو در افسانه تروا اسم دختر
کبريا: بزرگي وعظمت
کاترينا:کاترين ، به معني پاک و بي آلايش
کيانا: طبيعت

اسم دختر ايراني اصيل با حرف (گ)

گلنوش: مرکب از گل + نوش (عسل)، نام يکي از لحن هاي قديم موسيقي ايراني
گيسو:موي بلندسر
گراناز: گران ناز
گلپونه: گل هاي کوچک معطر به رنگ صورتي يا بنفش، پونه جوان و تازه
گلسا: گلسان، مانند گل
گل آرا: زينت دهنده گل، از شخصيت هاي شاهنامه، نام مادر روشنک بنا به بعضي نسخه هاي شاهنامه
گيتا: گيتي

اسم دختر ايراني اصيل با حرف (ل)

لاريسا: نوعي سکه زينتي که در فارس ضري مي شد
ليانا: بانوي درخشان و زيباروي، مرکب از ليان به معناي درخشان و الف تأنيث
لاوين: نوازشگر ، آواز خواندن همراه با نوازش
لادن: نام نوعي گل
لينا: آبشار کوچک
لبينا: نام يکي از لحن هاي قديم موسيقي ايراني

اسم دختر ايراني اصيل با حرف (م)

ماتيسا : ماهتيسا، در گويش مازندران ماه تنها
ماتينا : نام ساتراپ نشينِ
ماديار :  ياور و کمک کننده مادر، مددکار براي مادر
مارتا : در اوستا مشا و مارتا به معناي نوع انسان آمده است، فناپذير، دنيايي
مامَک : مادر؛ خطاب محبت آميز به فرزند دختر؛ زن پير
مانا : ماندني، پايدار
ماندانا : به معني عنبر سياه؛ زن کمبوجيه‌ي اول و مادر کوروشِ کبير
ماندگار : کسي که در جايي اقامت (دايمي و طولاني) کند، پايدار، با دوام، ماندني.

اسم دختر ايراني اصيل با حرف (ن)

ناربن : درخت انار
ناردانا : ناردانه، دانه انار
ناردانه : ناردانا، دانه انار
نارگل : گل انار، آن که چون گل لطيف و زيبا است.
نارگون : همانند انار، سرخ و آتش
نارملا : شکوفه گل انار
نارميلا : شکوفه، غنچه، خصوصا شکوفه گل انار
نارنج : ميوه‌اي آبدار و ترش، از گونه مرکبات
نارو : پرنده‌اي خوش آواز همانند بلبل

اسم دختر ايراني اصيل با حرف (و)

ورونيکا: نام تيره اي از گياهان که پوپک از آن دسته است.
وندا: ستايش کننده
وانيا: هديه با شکوه خداوند
ويکتوريا: پيروز شدن، الهه پيروزي در روم باستان
وفا: وفاداري

اسم دختر ايراني اصيل با حرف (ه)

هاله:حلقه نوراني
هديه: تحفه اي که به نشانه محبت به کسي داده مي شود
هستي: زندگي، وجود، زندگاني
هانيا:مسرور و شاد
هانيه: شادمان خوش بخت
هانا: داد خواهي ، اميد ،بينايي
هدي: هدايت شده
هلما: خيلي صبور
هليا: خورشيد

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید
0 نظر
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.